داستان کوتاه

داستان کوتاه. رمان عاشقانه . رمان قدیمی . ادبیات داستانی

داستان کوتاه

داستان کوتاه. رمان عاشقانه . رمان قدیمی . ادبیات داستانی

داستان کوتاه

#امیرخانی #داستان_کوتاه #مسابقات_نویسندگی #شهروزبراری #رمان #داستان_بلند #داستان_عاشقانه #شین-براری #رمان_خوب #وبلاگ_رمان

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۹ خرداد ۰۲، ۲۳:۵۱ - #رمان #داستان_کوتاه
    محشر بود
نویسندگان

گتسبی

جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۰ ق.ظ

جملاتی از متن کتاب گتسبی بزرگ


من عادت کرده‌ام که قضاوت‌هایم را توی دلم نگه دارم، و همین خصوصیت باعث شده که باطن عجیب و غریب خیلی از آدم‌ها برایم رو بشود و در عین حال گرفتار آدم‌های پرچانه کارکشته‌ای هم بشوم. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۱۹)

خانه‌شان آراسته‌تر از حدی بود که انتظار داشتم. عمارت شوخ و شادِ سرخ و سفیدی بود به سبک مهاجرنشین‌های جورجیا و مشرف به خلیج. چمن از کنار آب شروع می‌شد، و بعد از یک ربع مایل دویدن و از روی ساعت‌های آفتابی و گذرگاه‌های آجری و باغچه‌های گر گرفته پریدن می‌رسید به در اصلی، و سرانجام که به عمارت می‌رسید به شکل پیچک‌های براق از دیوار بالا می‌رفت، انگار از فشارِ دویدن. نمای اصلی را یک ردیف از پنجره‌های قدی می‌شکافت که برق می‌زدند از رنگ طلا که در آن‌ها منعکس می‌شد، و کاملا هم باز شده بودند به روی هوای گرم و بادخیز آن عصر، و تام بیوکنن با لباس سوارکاری روی ایوان جلو ایستاده بود و پاهایش را از هم باز کرده بود. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۲۴)

شب‌های تابستان، از خانه همسایه‌ام صدای موسیقی می‌آمد. در باغ‌های لاجوردی‌اش، مردها و دخترها مانند شب‌پره‌ها در میان نجواها و شامپانی و ستاره‌ها رفت و آمد می‌کردند. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۵۵)

هرکسی حداقل یکی از فضیلت‌های مهم را برای خودش قائل است، و فضیلت من این است: من یکی از معدود آدم‌های باصداقتی‌ام که در عمرم شناخته‌ام. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۷۴)

حُسن بزرگی است مشروب نخوردن وسط مشروب خورهای قهار. آدم می‌تواند زبانش را نگه دارد، و از این هم مهم‌تر، آدم می‌تواند هر نوع رفتار غیرعادی و بی‌نظمیِ جزئیِ خودش را طوری زمان‌بندی کند که بقیه کورِ کور باشند و نبینند یا اهمیت ندهند. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۹۱)

رفیق، نمی‌تونم بگم چقدر تعجب کردم وقتی دیدم عاشقش شده‌م. حتی یه مدتی امید داشتم که ولم کنه، ولی نکرد، چون خودش عاشقم شده بود. فکر می‌کرد خیلی سرم می‌شه، چون چیزهایی که من می‌دونستم فرق داشت با چیزهایی که خودش می‌دونست… خب، بله، خیلی با آرزوهام فاصله داشتم، اما لحظه به لحظه هم عاشق‌تر می‌شدم. بعد یهو دیگه هیچی برام مهم نبود. چه فایده داشت کارهای مهم بکنم وقتی می‌تونستم براش بگم چه کارهایی می‌خوام بکنم و با گفتنش بیشتر بهم خوش می‌گذشت؟ (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۱۶۲)

باید یاد بگیریم دوستی‌مونو با آدم‌ها تا موقعی که زنده‌ن نشون بدیم، نه بعد از مردن‌شون. بعد از مردن‌شون، روال من اینه که بذارم‌شون به حال خودشون. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۱۸۴)

گتسبی به نـور سبز باور داشت، به آن آینده سراسر سکر و لذت که سال به سال از برابر ما بیشتر پس می‌نشیند. پس، از چنگ ما گریخته است، اما مهم نیست – فـردا تندتر خواهیم دوید، دوست‌های‌مان را بیشتر خواهیم گشود… و روزی در صبحی خوش – پس همچنان می‌کوبیم، مانند قایق‌هایی خلاف جریان، و همواره به گذشته رانده می‌شویم. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۱۹۳)

مشخصات کتاب


کتاب گتسبی بزرگ

نویسنده: اسکات فیتزجرالد

مترجم: رضا رضایی

انتشارات: ماهی

تعداد صفحات: ۲۱۲

قیمت چاپ چهارم: ۱۹۰۰۰ تومان

👤 نویسنده مطلب: سروش فتحی


نظر شما در مورد کتاب گتسبی بزرگ چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ماهی:


رمان سیدارتها – همراه با اینفوگرافیک

_________________________________________

گتسبی بزرگ با عنوان اصلی The Great Gatsby یکی از ماندگارترین و پروفروش‌ترین کتاب‌های ادبیات آمریکا است. کتابی که تاکنون بیشتر از ۲۵ میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.


مترجم کتاب – رضا رضایی – درباره بزرگی رمان می‌نویسد: کتاب گتسبی بزرگ در سال ۱۹۲۵ منتشر شد، اما در اواسط درهه ۱۹۴۰ جلب توجه کرد و سپس آن را یکی از برترین رمان‌های قرن خواندند، آن هم در سرزمینی که در نیمه اول قرن بیستم بهترین رمان‌ها و بهترین نویسنده‌ها را به جهان عرضه کرده بود. گتسبی بزرگ همتایان چندانی در میان رمان‌های قرن بیستم ندارد و فقط چند اثر از ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی، ویلا کاتر و تئودور درایزر در کنار آن قرار می‌گیرند.


در پشت جلد، قسمتی از متن کتاب آمده است:

لابد احساس می‌کرد که دنیای گرم گذشته را از دست داده و برای دیرزیستن با رویایی یگانه بهای گزافی پرداخته است. لابد از میان برگ‌های ترسناک به آسمانی ناآشنا نگاه می‌کرد و به خود می‌لرزید از این‌که می‌دید چه چیز بدقواره‌ای است گل سرخ و چه سرد است آفتاب بر چمن نورسته…

» مطلب مرتبط: کتاب مرگی بسیار آرام – نشر ماهی


خلاصه کتاب گتسبی بزرگ

شروع رمان، شاید یکی از جذاب‌ترین و تامل‌ برانگیزترین شروع‌هایی باشد که هرکسی می‌تواند بخواند:


در سال‌هایی که جوان‌تر و زودرنج‌تر بودم، پدرم نصیحتی به من کرد که هنوز آن را در ذهنم مرور می‌کنم.

پدرم گفته بود: «هر وقت دیدی که می‌خوای از کسی ایراد بگیری فقط یادت باشه که آدم‌های دنیا همه این موقعیت‌ها رو نداشتن که تو داری.»

داستان این رمان از زبان کاراوی روایت می‌شود. فردی که همسایه گتسبی بزرگ است. اما داستان کتاب با دیدار کاراوی با عموزاده خود، دِیزی و شوهرش آغاز می‌شود. تام که اشراف‌زاده‌ای ثروتمند است زندگی تجملاتی و خوشی را در کنار همسرش تجربه می‌کند. در مقابل گتسبی یک جوان بسیار موفق و پولدار است و کسی از گذشته او چیزی نمی‌داند. این مرد جوان همواره مشغول خوشگذرانی و برگزاری مهمانی‌های بزرگ و باشکوه است. مهمانی‌هایی که هر کسی می‌تواند در آن‌ها شرکت کند و شاد باشد.


کسی خبر ندارد که این ثروت عظیم گتسبی از کجا آمده است. در مورد ثروت و حتی خود گتسبی شایعات زیادی وجود دارد. مثلا شایعه است که گتسبی از خانواده بسیار فقیری بود که عاشق دِیزی می‌شود. گتسبی در زمان سربازی از دِیزی دور می‌شود اما بعد خبر ازدواج او را می‌شنود. با این حال گتسبی عاشق می‌ماند و همیشه چشمش به دنبال دیزی می‌گردد.


در این میان، گتسبی فرصت بی‌نظیری پیدا می‌کند، چرا که کاراوی همسایه او، با دِیزی فامیل درجه یک است و…


» مطلب مرتبط: کتاب داستان ملال‌انگیز – نشر ماهی



درباره کتاب گتسبی بزرگ


قبل از خواندن کتاب، بسیار تحت تاثیر شهرت آن قرار گرفته بودم و برای مطالعه آن لحظه شماری می‌کردم، اشتیاق بسیار زیادی درونم ایجاد شده بود. اما هنگامی که کتاب را خواندم، فقط می‌توانستم به این فکر کنم که داستان کتاب با وجود داستان خوب آن، روایت خواندنی ندارد. دیگر نه احساس اشتیاق داشتم و نه فکر می‌کردم این رمان یکی از شاهکارهای جهان است. حداقل در نگاه من که این‌طور بود. بعد از بررسی‌هایی، متوجه شدم که این رمان به دلیل سبک خاص آن در نگارش و هدف قرار دادن رویای آمریکایی، بسیار معروف شده است و طبیعتا ترجمه نمی‌تواند ظرافت‌های زبان اصلی را نشان دهد – با وجود اینکه رضا رضایی ترجمه بسیار خوبی از کتاب ارائه کرده است.


کشف شخصیت گتسبی و کارهای او یکی از مواردی است که خواندن این کتاب را جذاب می‌کند. مخصوصا که در ابتدای رمان هیچ خبری از گتسبی نیست و خواننده با خود فکر می‌کند که گتسبی قرار است چگونه و به چه شکل وارد داستان شود.


کتاب گتسبی بزرگ مفاهیم و درون‌مایه‌های زیادی دارد که از جمله آن می‌توان به فساد، اشتیاق کسب موفقیت‌های بیشتر، رویای آمریکایی و سرخوردگی اشاره کرد.


در پایان کتاب، بخش‌هایی از کتاب اسکات دانلدسن که درباره گتسبی بزرگ نوشته است، آمده است که به خواننده کمک می‌کند کتاب را بهتر درک کند.

شخصیت‌های فیتزجرالد البته برای استقلال خود شاید تلاش کنند، اما نمی‌توانند قید و بندها را دور بریزند و همه‌چیز را از نو شروع کنند. این درسی است که رمان گتسبی بزرگ به ما می‌دهد.

در حالت پیش‌پاافتاده، گتسبی بزرگ سندی است دال بر این حقیقت بدیهی که نمی‌توان عشق را با پول خرید.

براساس این رمان یک فیلم هم با بازی لئوناردو دی‌کاپریو ساخته شده است. معمولا فیلم‌هایی که از روی کتاب‌ها ساخته می‌شوند زیاد دیدنی و جذاب نیستند اما فیلم گتسبی بزرگ از معدود فیلم‌هایی است که به خوبی کتاب و یا حتی از کتاب بهتر است. پیشنهاد می‌کنم اگر کتاب گتسبی بزرگ را خوانده‌اید حتما فیلم گتسبی بزرگ را نیز ببینید. این فیلم با بودجه ۱۰۵ میلیون دلار ساخته شده است و موضوعات کتاب را به خوبی برای شما جا خواهد انداخت.


اینفوگرافیک کتاب گتسبی بزرگ


براساس کتاب گتسبی بزرگ یک اینفرگرافیک توسط کافه‌بوک ترجمه و بازطراحی شده است که در آن خلاصه کتاب و همچنین جنبه‌های مختلف رمان به خوبی منعکس شده است. توجه به نکات و موضوعاتی که در این اینفوگرافیک منعکس شده است، به درک بهتر کتاب کمک می‌کند. البته باید اشاره کنیم که اگر این رمان را نخوانده‌اید و روی افشای داستان حساس هستید، مطالعه این اینفوگرافیک برای شما مناسب نیست. چراکه در اینفوگرافیک خلاصه همه کتاب ارائه شده است و بخش‌های مهم آن را بازگو می‌کند.


[ مطلب مرتیط: سوءتفاهم – نشر ماهی ]

نظرات  (۱۲)

  • محمد منتصری
  • کی بوده که قیمتش ۱۹۰۰۰ بوده؟ این کتاب فوق العاده است و خلاصه داستانش رو تو وبلاگم گذاشتم.
    ولی نمی دونم چرا از کتاب ها و نویسندگی شین براری خوشم نمیاد. نه که بخوام از وزارت ارشاد حمایت کنم، چون بسیاری را بی دلیل قانع کننده سانسور کرده ولی در کل از نویسندگی براری خوشم نمیاد. نویسندگان ایرانی متعددی داریم که نگاه نقادانه ای دارند ولی چنان استادانه می نویسند که خواننده لذت می برد و برخی اوقات نگاه دقیقی می خواهد که انتقاد و شکایت نویسنده را متوجه شوی و گاه دو پهلو می نویسند که نمیتوان از ان عیب گرفت. این ها نویسندگی و شعر سرودن استادانه و با علم زیاد است...👍👍👍
    پاسخ:
    اما از یک نظر هم میشه اینگونه نگاه کرد،  وقتی شخصی رشته تحصیلی، تخصص، علاقه،  و محیط آتمسفر زندگانیش هیچ کدام ادبی و نویسندگی نیست و هیچ ادعای نویسندگی نداره ،  آدم نمیتونه اون رو نویسنده لقب بده،  اما نمیفهمم پس چرا استاد شیرین نشاط،  استاد جلیل غدیری، استاد فیاض پور ماچیانی،  استاد شهسواری، فرج سرکوهی، و....  راجع به نوشته هاش اظهار نظر میکنن و  ازش تعریف تمجید میکنند چرا؟  خداییش کمی عجیب نیست؟ 
  • سوفیا آریانژاد
  • مطلب مهم اینجاست که شما و من حتی یک بار هم به سبک عجیب و چیدمان واژگان نامتعارف شین براری دل ندادیم تا بخواهیم درک کنیم ماجرا چیست. او یک فرد معمولی و بی ادعاست ، که نه تحصیلاتش ادبیات بوده و نه تخصصش و نه در محیط ادبی رشد کرده بلکه او یک دهه شصتی و نسل سوخته از متن کوچه خیابان هستش که توی شهر خودش ، خودش و روزگارش داستان اصلی واسه همشهری هاش محسوب میشن ، و اونکه سانسور شده ، چطور میشه درباره اش نظر داد؟
  • شبنم میرزاخانی
  • چی میگید شما؟ شین براری بهترین نویسنده ی ادبیات داستانیه.
    تکه، فوق العاده ست ساختارشکنه
    پاسخ:
    موافقم
  • محمد منتصری
  • البته هر کس نظری داره.
    ولی چند تا از اون کسایی که نام بردید مثل شهسواری واقعا خوب مینویسند. من میگم که میتونی نقادانه بنویسی اما کمی حرفه ای تر که توجه بخواد یا دو پهلو باشه مثل بهرام صادقی یا شعرای معاصر. براری چندان آثار قوی و پخته ای از نظر من یا چند نفر دیگه نداره ولی شاید تا چندین سال دیگه بتونه پیشرفت کنه و نویسنده ی خوبی بشه. صرفا نقادانه نوشتن دلیل بر خوب بودن نیست. دوباره میگم که از وزارت ارشاد حمایت نمیکنم!
    پاسخ:
    ممنون از اظهار نظرتون.  

  • شبنم میرزاخانی
  • نظرتون محترمه. و جامع
    پاسخ:
    الکی!!!!!    
    با اینکه الان دارم از خشم آتشفشان میشه مغزم ولی ادا اطوار انسان های اهل دموکراسی رو در میارم و در مقابل نظر مخالف محمد منتصری سکوت میکنم و از خصوصیت تمامیت خواهی خودم عقب مینشینم. تا دیگران هم نظرشون رو بگویند اما زنده باد شین براری. من عاشق شخصیت هاجر در رمان پستوی شهر خیس و عاشق شخصیت نیلیا در بانوی محله ی ضرب هستم که همگی با قلم توانمند شهروز براری نازنین قلم خورده و مرسی از شما که نظرهاتون رو محترمانه مینویسید.
    با احترام به تمامی نظرها ، من یکی شدیدا توی لشکر مخاطبین شهروز براری پیشمرگه محسوب میشم
    پاسخ:
    شما  آروم باش.   خودم  یه جوری  مشکل رو  برطرف میکنم  ملیکا جان.  

    در ضمن  شماها  بجای  شخصیت یک مخاطب خاص و یا طرفدار،  چرا مث  سرباز  عمل میکنید؟   و اینقدر اتشتون تنده؟ 
    http://siss.blogfa.com دنبالم کنید. من مخاطبش هستم.
    در ضمن خب شماها چرا اسمتون می افته، واسه من نمی افته؟ کجا رو بایستی بفشارم؟ هان؟
    پاسخ:
    والا  ما که جای خاصی رو نفشردیم.  شما  هم فشار نیاز نیست.  خطرناکه،  چون  قالب پیج من  ظریفه ،  یه وقت ممکنه  آسیب ببینه
  • محمد منتصری
  • خانم ملیکا موحد...
    انصافا من به ش.براری نه فحش دادم نه سرزنشش کردم. همونطور که گفتم میتونه در آینده اتفاقا نویسنده ی خوبی بشه. اما نه هنوز. در ضمن نویسندگی درس نیست که باید بلد باشی، هر کسی که کتاب بخونه و ذوق نوشتن داشته باشه میتونه نویسنده باشه. حالا چه کارگر باشه چه استاد ادبیات... ولی نظرم اینه که هنوز نوشته های چندان پخته ای نداره ( نه که خودم مثلا داستایفسکی باشم) ولی وقتی با نویسندگانی که نقادانه هم مینویسند مثل بهرام صادقی یا بقیه مقایسه میکنم دیگه اصلا ترغیب نمیشم که سمتش برم و هنوز به حد لازم نرسیده. تنها نقادانه و سانسور شدن هم دلیل خوب بودن نیست و گرنه باید بگیم شاهین نجفی هم خواننده خوبیه. البته ایشونو با شاهین نجفی مقایسه نمیکنم و گرنه آقای براری صد در صد بهتره.بهتون بر نخوره. در کل تا وقتی استادان بهتری هستند باید قبول کنیم که آدم سمت حرفه ای تر ها میره... در کل هر کس سلیقه ای داره. 💐💐💐
    پاسخ:
    کاملا منطقی و صحیح میفرمایید.     در ضمن ترانه ی  عاشقانه و بی نهایت سیاه و غمگین   به اسم  __  هامون_    با صدای ش نجفی،   از  متن داستان بلند   شین براری  خونده شده.      
  • محمد منتصری
  • واقعا کی شاهین نجفی گوش میده؟؟؟😣😵
    پاسخ:
    من و شما گوش نمیکنیم اما  واقع بین باشیم  باید قبول کنیم که یه قشر خاصی  هست که شدیدا سرگشته هستن و  شیفته ی فهوای کلام شاهین_ ن هستتن.
    اما اون تِرَک هامون   کاملا  دکلمه و متن زیبایی داره  که نظیر نداره.  قول میدم اگه گوش کنید شش ماه افسردگی مضمن میگیرید..
  • محمد منتصری
  • تا وقتی آدم شعر خیام بخونه و بفهمه هیچ وقت افسرده نمیشه.
    پاسخ:
    خب آخه  درک و فهم اشعار خیام  برای بچه های این نسل  محآل ممکنه.    والا  خیام  از جایگاه یک شاعر خیلی فراتر  بود.  اون در پی درک جامع از  چیستی و چگونگی نظام آفرینش و درک و لمس معنوی  ایزد  بود  .   
  • محمد منتصری
  • فکر کردین من چند سالمه؟؟؟ ۱۷ سالم..،
    فقط چون رشته ام ادبیاته، با کتابا و شعرا بیشتر سر و کار دارم و بیشتر و دقیقتر میخونم. به هر حال اونقدر خیام به زبان ساده بعضی شعراشو نوشته که همه تقریبا میتونن درک کنن. خیام مشهور ترین و پرطرفدار ترین شاعر ایرانی از نگاه خارجی هاست. من خودم حافظ رو بیشتر دوس دارم ولی بعضی شعراش درکش سخته، یعنی کسی که درباره ادبیات عرفانی نخونده باشه کل معشوق ها رو زمینی میگیره...
  • تکدختر باغ بالا
  • اینکه یک جوان 17 ساله از خیام حرف بزند چیز متعارف و معمول نیست و جای تحسین و ستایش داره. اللخصوص اشاره معشوقه های زمینی، بجا و به زیبایی بود قبول دارم . اما من هیچ علاقه ای به رپ ندارم اما عاشق و معتاد به شنیدن آهنگ هامون هستم چون به هیچ وج رپ نیست بلکه دیکلمه عست . و یک ضد عشق زیبا. و من پیش از سرقت این دیکلمه توسط خواننده ی منفور شاهین ناجفی، این متن رو در کتابی داستان بلند از نویسنده کاریزماتیک و باوقار شین براری خوانده بودم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی